داستان‌های زندگی

ساخت وبلاگ

افسانه‌های فراوانی دربارهٔ فردوسی و شاهنامه پرداخته‌شده که بیشتر از شور و دلبستگی مردم دوستدار فردوسی و خیال‌پردازی شاهنامه‌خوانان پدید آمده و اغلب بی‌پایه است و با منابع تاریخی و متن شاهنامه نمی‌خواند. از این دست می‌توان داستان راه‌یافتن نسخهٔ پهلوی شاهنامه از تیسفون به حجاز و حبشه و هند و سرانجام به ایران آمدنش به‌دست یعقوب لیث، رویارویی فردوسی با سه سرایندهٔ دربار غزنویان (عنصری، فرخی، و عسجدی)، داستان فرارش به بغداد، هند، طبرستان، یا قهستان پس از نوشتن هجونامه، داستان پیشکش کردن شاهنامه به سلطان محمود به‌سبب نیازمندی و تنگدستی وی در فراهم آوردن جهیزیه برای دخترش، داستان فرستادن پیشکشی که سلطان محمود به فردوسی نوید داده بوده‌است به‌سان پول سیمین به‌جای زر به‌پیشنهاد احمد بن حسن میمندی و بخشیدن آن پاداش به فقاع‌فروش و حمامی به‌دست فردوسی و پشیمانی سلطان محمود و هم‌زمانی رسیدن پاداش زر با مرگ فردوسی را برشمرد.[۱۶] ازدیگرسوی، خالقی مطلق — با اشاره به این‌که دانسته‌ها دربارهٔ زندگی فردوسی پس از سال ۴۰۰ ه‍.ق فراتر از گزارش چهارمقاله نیست — می‌گوید هرچند که برخی گفته‌ها مانند آنچه که نظامی عروضی آورده، جای تردید دارد، اما از سویی دلیل محکمی هم در رد آن‌ها نیست؛ و برخی از آن‌ها با سنجش منابع دیگر درست انگاشته می‌شوند. مانند داستان سفر فردوسی به غزنه و رویارویی او با محمود در کتاب تاریخ سیستان، یا نمونهٔ دیگر این‌که نظامی گنجوی و عطار نیز به کشمکش فردوسی با محمود و ناسپاسی محمود در حقّ فردوسی و حتی فقاع‌نوشی فردوسی و بخشیدن پاداش محمود اشاره کرده‌اند. خالقی مطلق برپایهٔ چهارمقاله، فقاع‌نوشی و بخشیدن پاداش، گریختن از غزنه، رفتن به هرات و سفر به طبرستان نزد اسپهبد شهریار باوند را گزارش می‌کند. اما سفر بغداد و رفتن به اصفهان را — که در برخی پیشگفتارهای دست‌نویس‌ها و بخش‌های الحاقی شاهنامه دیده می‌شود — افسانه می‌داند

فردوسی...
ما را در سایت فردوسی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : مهدی ferdosi بازدید : 31 تاريخ : چهارشنبه 27 دی 1396 ساعت: 23:10